دختری که با لب تشنه شهید شد
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۲۲۱۲۴
دارین محمد توفیق ابوعیشه،دختری بود که جنایات و اهانتهای رژیم صهیونیستی را به مقدسات مسلمانان تحمل نکرد و برای دفاع از اعتقادات خود راهی انجام عملیات استشهادی شد.
دارین محمد توفیق ابوعیشه دختر ۲۲ سالهای بود که در نابلس در یک خانواده پر جمعیت با ۷خواهر و ۲ برادر به دنیا آمد. وی در حال تحصیل در رشته زبان انگلیسی دانشگاه ملی النجاح بود تا اینکه در آخرین روزهای فارغ التحصیلیاش تصمیم مهمی گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مادر دارین همیشه نگران او بود، چرا که همیشه درباره آنچه که پیرامونش رخ میداد بسیار حساس بود و هنگامی که خبر شلیک گلوله به زنان باردار فلسطینی که در راه رفتن به زایشگاه بودند را شنید شروع به گریه کرد و آرزو کرد کاش قدرتی میداشت تا انتقام این زنان مظلوم را از دشمن بگیرد.
دارین یک بار نزد شیخ جمال منصور از رهبران حماس که اشغالگران صهیونیستی در اواخر ژوئیه ۲۰۰۱ وی را ترور کردند رفت. اما شیخ منصور از پذیرش و برآورده کردن خواستهاش (انجام عملیات استشهادی) امتناع کرد. پاسخ شیخ جمال منصور، دارین را منصرف نکرد و او همچنان بر عزم و عهد خود باقی ماند.
با سپری شدن سال اول انتفاضه و آغاز سال جدید رویارویی فلسطینی صهیونیستی، دارین همچنان در جستجوی راه نجاتی بود تا وی را به آرزوهایش برساند، تا این که خبرگزاریها خبر انجام اولین عملیات استشهادی توسط یک زن را منتشر کرده و اعلام شد که «وفاء ادریس» در دل قدس غربی به تاریخ ۲۰۰۲/۰۱/۲۷ میلادی عملیات استشهادی انجام داده است.
این خبر شوق به شهادت را در دل دارین شعلهورتر کرد و مطمئن شد که بیش از هر زمان دیگری به آرزویش نزدیک شده است و راه برای تحقق سودایی که روزها و شبها در میان استخوانهای سینهاش محبوس شده بود، گشوده شده است. وی گمشده خود را در گردانهای شهدای الاقصی یافت که با انجام عملیات استشهادی توسط دارین و مجهز کردن وی به مواد منفجره و ادوات لازم برای اجرای عملیات موافقت کردند. دارین با این که عضو جنبش حماس بود، تلاش برای کسب رضایت رهبران حماس را رها کرد.
شب قبل از عملیات، دارین در اتاق خود تا سپیده دم به تلاوت آیات قرآن کریم پرداخت و با خدای خود راز و نیاز میکرد. مادر دارین درباره او میگوید: او رفت و با من خداحافظی نکرد و من هیچ رفتار غیرعادی در وی مشاهده نکردم و تنها چیزی که به یاد میآورم این است که وی هنگامی که ظهر چهارشنبه (روز شهادتش) وارد منزل شد، گفت: مادر عجب غذای خوشبویی و چه دستپخت خوبی داری. اما دارین از آن غذا نخورد، چون روزه بود.»
سرانجام در سال ۲۰۰۲ دارین در یکی از مراکز پلیس رژیم صهیونیستی واقع در یافا عملیات استشهادی خود را انجام داد و اگر چه تلفات زیادی از اشغالگران نگرفت، اما به هدف اصلی خود یعنی ناامن کردن این اراضی رسید.
او در وصیت نامه خود نوشته بود:
بسماللهالرحمنالرحیم
با سلام و صلوات بر سرور مجاهدین و آقای ما حضرت محمد «صلیالله علیه و سلم».
اما بعد: خداوند در قرآن کریم میفرماید: «فاستجاب لهم ربهم انی لااضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لاکفرن عنهم سیئاتهم و لادخلنهم جنات تجری من تحتهاالانهار ثواباً من عندالله و الله عنده حسن الثواب» (آل عمران ۱۹۵)
از آنجا که جایگاه زن فلسطینی از برادران فلسطینیاش پائینتر نیست، تصمیم گرفتم دومین زن استشهادی باشم و راهی را که شهید وفاء ادریس شروع کرد ادامه دهم، پس در راه خداوند تبارک و تعالی و برای گرفتن انتقام پیکرهای برادران شهیدمان و انتقام حرمت پایمال شده دینمان و حرمت شکسته شده مساجد و مسجدالقصی و خانههای خداوند که اشغال شده و به کابارههایی برای اهانت به دین ما و رسالت پیامبرمان تبدیل گشته که در آن محرمات الهی را مرتکب میشوند، جان ناچیز خود را تقدیم میکنم.
جسم و جان تنها سرمایهای است که داریم، پس آنها را در راه خدا میدهیم تا بمبهایی باشیم که صهیونیستها را میسوزاند و افسانه قوم برگزیده خداوند را از بین میبرد. زن مسلمان فلسطینی در گذشته و حال همواره در خط اول مسیر جهاد بر ضد ظلم قرار داشته و دارد، لذا من و تمام خواهران خود را به پیمودن این راه فرا میخوانم.
چون این وادی، وادی تمامی آزادگان و افراد شریف و نجیب است؛ لذا از هر کس که به دنبال حفظ عزت و شرف است دعوت میکنم قدم به این راه بگذارد تا جنایتکاران صهیونیست بدانند که در برابر عزت و عظمت مقاومت ما و جهاد ما هیچ چیز نیستند؛ تا شارون بزدل بداند هر زن فلسطینی، ارتشی از استشهادیون را متولد خواهد کرد.
اگرچه او همه تلاش خود را بکند تا در دلهای مادران مرگ بنشاند و بداند که نقش زن فلسطینی به گریه بر همسر و برادر و پدر ختم نمیشود، بلکه ما با جسم خود به بمبهایی انسانی مبدل خواهیم گشت که در هر نقطه منتشر میشوند تا خیال واهی امنیت ملت رژیم صهیونیستی را از بین ببرند و در پایان از تمامی مسلمانان و مبارزان عاشق و شیفته آزادی و شهادت میخواهم در این راه شریف و ارزشمند یعنی راه شهادت و آزادگی استوار باشند.
دختر شهید شما: دارین محمد ابوعیشه
منبع: فارس
منبع: پول نیوز
کلیدواژه: رژیم رژیم صهیونیستی رژیم غاصب رژیم جعلی صهیونیستی رژیم جعلی عملیات استشهادی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۲۲۱۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل زن میانسال در دعوای مادر و دختری | دختر جوان تا یکقدمی چوبه دار رفت
به گزارش همشهری آنلاین، فروردین سال ۹۸ دختر جوانی به نام نرگس در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مدعی شد که پس از درگیری با مادرش او به طور ناخواسته فوت کرده است. پس از آن مأموران به محل حادثه که خانهای در جنوب تهران بود، رفتند و با جسد زن ۶۵ سالهای به نام مریم که آثار خونریزی روی سرش پیدا بود، مواجه شدند.
نرگس در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مادرم به لحاظ روانی مشکلات زیادی داشت و مجبور بود هر روز تعداد زیادی قرص مصرف کند به همین خاطر تعادل روانی نداشت و مدام با هم دعوا میکردیم. چند ساعت قبل دوباره با هم بحثمان شد و کارمان به درگیری کشید و مادرم با سرعت به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به سمتم حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت.
وی ادامه داد: بعد برای اینکه خودم را آرام کنم، قلیان درست کردم و به تراس رفتم تا بکشم اما مادرم دوباره به تراس آمد و لگدی به قلیان زد و با چاقو چند ضربه سطحی به پا و شکمم زد. با اینکه مجروح شده بودم اما وقتی دیدم از سرش خون میآید، دستهایش را گرفتم تا آرام بگیرد اما او عصبانیتر شد و گفت باید از خانه بروم. من هم با ناراحتی از خانه بیرون رفتم. میخواستم قرصهایش را بخرم اما بعد از ۲ ساعت که برگشتم، در را باز نکرد. نگران شدم و با آتشنشانی تماس گرفتم. وقتی در را باز کردند با جسد مادرم رو به رو شدیم. پس از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
در تحقیقات بعدی مشخص شد که مادر و دختر هر دو به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشتهاند. در این میان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد: «علت فوت ضربه مغزی و خونریزی بوده است.» با اعلام این گزارش، پدر و مادر مریم و پسرش (دایی متهم) علیه نرگس شکایتی را ثبت کردند و خواستار قصاص او شدند. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد | همدستی خیانتآمیز زن جوان با مرد همکار در دادگاه چه گذشتدر ابتدای جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: ۷ سال قبل پدرم، من و مادرم را تنها گذاشت و رفت و من و مادرم با هم زندگی میکردیم تا اینکه چندی قبل با پسر همسایهمان دوست شدم و او با فریب، من را مورد آزار و اذیت قرار داد که شکایت کردم و او را به تبعید و شلاق محکوم کردند. یکی از روزهایی که با مادرم برای پیگیری پرونده رفته بودیم، مادرم زمین خورد و سرش با جدول کنار خیابان برخورد کرد و بعد از مدتی فراموشی گرفت و مشکل روانی پیدا کرد تا جایی که دست به خودکشی زد و یک بار هم نزدیک بود خانه را به آتش بکشد.
وی افزود: مادرم سر هر موضوعی با من درگیر میشد. آنقدر به من فشار روانی وارد شد که به خانه داییام در شهرستان رفتم. نمیخواستم به خانه برگردم اما مادرم بارها با من تماس گرفت و التماسم کرد تا برگردم. من هم دلم سوخت و دوباره به خانه برگشتم. با این حال دوباره درگیریهای ما شروع شد. من در این سالها خیلی سختی کشیدم اما من قاتل مادرم نیستم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند. وقتی حکم در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد، دختر جوان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
رضایت اولیای دم و محاکمه از جنبه عمومی جرمدر حالی که زمان زیادی تا اجرای حکم نمانده بود، قاتل توانست پیش از اجرای حکم رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند. بدین ترتیب وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت.
در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، متهم به با تکرار اظهاراتش گفت: در مدت ۵ سالی که در زندان بودم یک شب آرام نخوابیدم و عذاب وجدان نابودم کرد. حالا از قضات درخواست میکنم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم دوباره آزاد شوم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، وی را به ۱۰ سال حبس با احتساب روزهای بازداشتی محکوم کردند.
کد خبر 849239 منبع: ایران برچسبها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران